توانبخشی آسیب های مغزی و علم کنترل حرکت(Rehabilitation&Motor Control)-قسمت پایانی
ادامه پست قبلی و قسمت پایانی در ارتباط با اصول و قواعد درمان توانبخشی بیماران با مشکلات حرکتی بر پایه علم کنترل حرکت:
-اسپاستیسیتی (Spasticity) که با سه درجه خفیف (Mild), متوسط (Moderate) و شدید (Severe) در بسیاری از بیماران با آسیب های مغزی دیده می شود همواره به عنوان یکی از معضلات درمان توانبخشی اختلالات حرکتی از زمان های بسیار دور مطرح بوده است.
به نظر من,در روش های درمانی گذشته نسبت به تشدید اسپاستیسیتی در طول درمان بیش ازحد اغراق شده است به طوریکه قدرت مانور گروه توانبخشی را در درمان بیماران شدیدا محدود می کند و تراپیست از ترس تشدید اسپاستیسیتی از انجام بسیاری از تمرینات صرف نظرمی کند و همین مسئله خود به آموزش های غلط به خانواده بیمار می انجامد و درنهایت به علت عدم استفاده از عضو نه حرکتی در اندام ایجادشده است و از طرفی تجربه هم نشان می دهد که معضل اسپاستیسیتی همچنان در بیمار وجود دارد.
روش من در درمان بیمارانی که احتمال اسپاستیسیتی در آنها وجود دارد ویا اسپاستیسیتی متوسطی دارند این است که در شروع درمان روش هایی را جهت کاهش اسپاستیسیتی به کار می برم ولی در طول درمان به آن زیاد اهمیت نمی دهم و بیشتر سعی خود را در ایجاد حرکات ارادی,تمرینات پوسچرال,نرمال کردن نیروها,الگوهای حرکتی مناسب,جهت دهی انرژی فرد در مسیر صحیح,آموزش راه رفتن نرمال,بهبود انعطاف پذیری و قدرت عضلانی,افزایش هماهنگی و استقامت, تمریناتی جهت بهبود ظرفیت سیستم تنفسی و... متمرکز می کنم.مشکل اسپاستیسیتی را همچنین می توان از همان ابتدا با کمک همکاران ارتوپدی فنی کاهش داد.
-هدف اصلی در کنترل حرکت و بهبود شرایط بیمار,باید بر افزایش استقلال کاری و پیشرفت فعالیت های عملکردی استوار باشد.تکرار چنین حرکاتی باعث افزایش قدرت عضلات,هماهنگی حرکات,تحریکات حسی سازمان یافته و درنهایت یادگیری حرکتی(Motor Learning) و مهارت(Skill)می گردد.
-در حرکت درمانی باید بتدریج و با پیشرفت بیمار, برنامه هایی را جهت تغییر مسیر حرکت و تغییر سرعت همراه با استفاده از فیدبک های بینایی,کلامی و هدایت بیمار درنظر داشت.
-همواره باید یادمان باشد که تماس های چشمی بین بیمار و تراپیست جهت انجام و یادگیری حرکتی ضروری است.چنین تماس هایی به جهت افزایش توجه و بالا بردن میزان انگیزه بیمار اثرات غیر قابل انکاری دارد.
-نکته بسیار مهمی که در درمان بیماران آسیب مغزی باید توجه داشت این است که جهت بهبودی نباید به بیمار فشاری بیشتر از حد او وارد کرد و در امر پروسه درمانی تعجیل داشت,چراکه روند درمانی در بسیاری از بیماران کند بوده و محتاج زمان و تکرار صحیح می باشد و خانواده ها باید از همان ابتدا نسبت به این مسئله آگاه شوند و محدودیت های درمانی و سطح انتظارات بیمار و خانواده ها با توجه به میزان آسیب و مشکلات قبل از آسیب به آنها تفهیم شود.
-تنظیم تکرار و تعداد یک برنامه حرکتی با توجه به شرایط به بیمار.مثلا تکرار بسیار بالای یک حرکت پسیو در مفصل آرنج در یک بیمار مسن که در مرحله هیپوتون است به نظر نمی رسد که برنامه ای معقول باشد.
-هدف اصلی من در درمان بیماران با مشکلات حرکتی به علت آسیب های مغزی،گسترش حرکات ارادی است و نگاه من در طی درمان،بر افزایش تون عضلانی متمرکز نیست.بسط حرکات ارادی که کلید اصلی درمان محسوب می شود،از فعال کمکی به سمت فعال شدن سوق داده می شود.این گسترش حرکات،از بیماری به بیماری دیگر متفاوت است وممکن است در یک بیمار،یک حرکت فرضی طی یک هفته بهبود یابد و در بیمار دیگر،دو ماه زمان نیاز داشته باشد.مثلا اگر تراپیست،بیماری را در ابتدا با نیروی زیاد خود در فاز ایستادن کنترل می کرد و بعد از چند جلسه با انرژی کمتری این کار را انجام می دهد،این یعنی اینکه درمانگر در درمان موفق بوده و هرچه استقلال بیمار افزایش یابد،به همان نسبت درمان بهتری حاصل شده است.
-تاکید اصلی من در درمان،بر کنترل نشستن و به خصوص ایستادن و سپس راه رفتن استوار است.انواع مختلفی از تمرینات قابل انجام بوده که البته به همکاری و شرایط بیمار نیز وابسته است.تمریناتی که توسط تراپیست در این وضعیت ها تعیین می شود،باید به گونه ای باشد که بیمار در درمان خود مشارکت کند.تراپیست باید نظارت کننده تمرین بوده و حمایتش در درمان حداقل و در موارد ضروری باشد.
-سیستم عصبی به فعالیت هایی که فرد به صورت ارادی انجام می دهد،در مقایسه با حرکات غیر ارادی،پاسخ و عکس العمل شدیدتری نشان می دهد.بنابراین این نوع از حرکات،از پایداری بیشتری در مغز برخوردارند.
-تمرین نشسته به ایستاده به صورت پوسچرال و درحالت ایستاده،تاکید بر انجام حرکات ارادی لومبوپلویک.با اصلاح الگوی ایستادن،آموزش تعادل و راه رفتن بیماران در مراحل بعدی راحت تر قابل انجام است.
-پروسه درمان بیماران با مشکلات عروقی مغز طولانی است و استمرار تمرینات بسیار مهم است.بعضی از بیماران ممکن است طی پنج ماه و گاها حتی بیشتر از این مدت قادر به راه رفتن شوند.اگرچه برخی دیگر علیرغم پیگیری درمان خود،ممکن است پیشرفت چندانی نداشته باشند.مشکلات عضلانی اسکلتی،عدم همکاری و ترس بیمار از افتادن،درد اندام ها،اختلالات شناختی و بیماری های همراه دیگر،از مهمترین محدود کننده ها در پیشرفت پروسه حرکتی محسوب می شوند.بنابراین تراپیست باید محدودیت های درمانی خود را بپذیرد و اگر کاری را درست انجام می دهد،ولی نتیجه مورد انتظار به دست نمی آید،خود را سرزنش نکرده بلکه حتی لازم است محدودیتها ی درمانی را به بیمار و خانواده او به نوعی گوشزد نماید.
-استراحت در فواصل درمانی نقش بسیار مهمی از جهت بازسازی فرآیندهای ذهنی دارد.تراپیست باید به جای روش های تهاجمی از یک برنامه تمرینی معقول که کیفیت را مدنظر قرار می دهد پیروی کند.
-نکته دیگر آموزش تمرینات ذهنی(Mental Practice)به بیماران دارای سطح هوشیاری و ادراکی بالا است.بسیاری از مطالعات پژوهشگران نشان می دهد که تمرینات ذهنی همانند فعالیت های فیزیکی باعث بهبود حرکات و مهارت های حرکتی می گردد.
-افزایش سطح انگیزه,اعتماد به نفس,تغییر مطلوب شرایط ذهنی بیمار و افزایش امید به زندگی توسط تراپیست.
قسمت اول اینجا
قسمت دوم اینجا
مقالات حرکت شناسی (کینزیولوژی)
مقالات سیستم عضلانی-اسکلتی، بیماری ها و اختلالات مربوطه
مقالات شکستگی استخوانها و جراحی های ارتوپدی
مقالات روماتولوژی (شامل اصطلاحات،اختلالات و بیماریهای روماتیسمی و روماتیسم خارج مفصلی)
مقاله های دستگاه عصبی مرکزی و محیطی (cns & pns)
مقالات سیستم عصبی، بیماریها و اختلالات مربوطه
مقالات سیستم تنفسی، بیماریها و اختلالات مربوطه
مقاله های سیستم حسی، درد و موضوعات آن
مقالات سیستم عروقی، بیماریها و اختلالات مربوطه
مروری بر آناتومی سیستم عصبی، عضلانی و اسکلتی ازطریق تصاویر
اخبار کنگره ها و سمینارهای فیزیوتراپی
مهمترین اخبار دکترای حرفه ای فیزیوتراپی
مقالات ورزش و تغذیه (شامل موضوعات تحرک و فعالیت بدنی،تغذیه صحیح،چاقی،اضافه وزن،کنترل وزن و غیروه)
مقالات قلب و عروق (شامل مفاهیم، اختلالات و مقاله های آموزشی)
طبقه بندی مطالب بر اساس ناحیه بدن
مقالات لگن، مفصل هیپ و ناحیه ران

Iran